بهروز آقاکندی

منو

شعر بخاری

در شلوغی اتوبان باقری
دوباره سوارت می‌کنم
دست می‌دهیم
خم می‌شوم سمتت
مثل همیشه سمت راست صورتم را ‌می‌بوسی
دست‌هایت اما چند وقتیست سرد است
مثل پایه‌های بخاری
که شب‌ها کنارش دراز می‌کشم!
بوسه‌هایت اما
اما این دکتر‌ها می‌گویند: سمت راست صورتم را ذوب کرده

دسته :  شعر

دیدگاه ها