سوار تاکسی شده ام بروم محل کارم. خوشبختانه امروز خیلی زود ماشین گیرم می آید ماشینی که خیلی تر و…
تازه از تونل کندوان گذشته بودیم.مه جاده را گرفته بود،طوری که هیچجا را نمیشد دید. ازطرفی، باران جاده را لغزنده…
هفت و سی دقیقه صبح پنجشنبه سیزده دی ۸۸ مرد در را بست. به آن تکیه داد. دستهایش را طوری باز…
پسر جوان گفت: «دیدی بالاخره به هم رسیدیم؟!» دختره که تعجب کرده بود، با لبخند پرسید: «مگه قرار بود به…
گفته بودند دارد میمیرد. حق داشتند. تقریباً حتی برای نفسکشیدنش به مشکل خورده بود. معدهاش دیگر در هشتادونهسالگی نمیتوانست غذا…