هنوز پرواز مسافربری ۱۲تیر ۶۷ به مقصد نرسیدههنوز ۶۶کودک از شیشه هواپیما منتظر به زمین نگاه میکنندهنوز پدرها با لبخند…
سوار تاکسی شده ام بروم محل کارم. خوشبختانه امروز خیلی زود ماشین گیرم می آید ماشینی که خیلی تر و…
برزخ یک دو دههای است که در کشور ما مرزها باریک شده است؛ اگر نخواهم بگویم از بین رفته.…
شعر کافه اثر بهروز آقاکندی از کتاب : مرگ با دست های سردش این گربه را ناز کرده است
تازه از تونل کندوان گذشته بودیم.مه جاده را گرفته بود،طوری که هیچجا را نمیشد دید. ازطرفی، باران جاده را لغزنده…
مرد استکانش را تقریبا پر کرد. دکمۀ بالای پیراهن سپیدش را باز کرد. ازبس خندیده بود، عضلات صورتش گرفته بود.…
هفت و سی دقیقه صبح پنجشنبه سیزده دی ۸۸ مرد در را بست. به آن تکیه داد. دستهایش را طوری باز…
طی سال های اخیر بارها شاهد نگاههای غیرتخصصی در مواجهه با آثار هنری بوده ایم. یادم هست چند سال پیش،…